dast neveshte ..... edame
بسیار اندوهگینم
اندوهی انقدر زیاد که به ریختن اشک نمی انجامد
بسیار خسته ام
انقدر زیاد که به افسردگی و پوچی نمی انجامد
اندوه من از نا درست زیستن است
از دیر بودن از بد اندیشیدن
خستگی من از خواب است
که ساعت ها مرا در خود فرو می برد و هرگز باز پس نمی دهد
وقتی ادمی در روان خویش می کوشد خیر خواه باشد
یا ارمان شهری پدید اورد
زندگی درد ناک خواهد شد
زندگی در اجتماعی که با اشتباه کاشته, با نادانی ابیاری کرده و و با پلیدی بزرگ شده است .
پنجشنبه 27 بهمن 1390 - 1:21:53 PM